با اجازه از آقای ناصرخسرو قبادیانی
حاجیان آمدند خیلی زود
شادمان از زیارت معبود
وسط کوچه و خیابانها
باز پیچید بوی عنبر و عود
حاجیان پخش کرده سوغاتی
مردم از هدیههای شان خوشنود
زده بودند مُهرِ «مید این چین»
روی تسبیحهای شامقصود
دیدم از مکه باز برگشته
کربلاحاج مشهدی محمود
تاکنون بارها به حج رفته
بس که بودهست طالعش مسعود
پیش او رفتم و به او گفتم
بعد روبوسی و سلام و درود،
که «سفر خوش گذشت شکر خدا؟
بود اسباب راحتی موجود؟»
گفت: «نی» گفتمش «حریم حرم
در زمان نماز و ذکر و سجود
بود ایمن ز شر جرّثقیل
تا نیاید به روی خلق فرود؟»
گفت «نی» گفتمش که «توی منا
چون که شد راهها همه مسدود
کسی آمد به نیت امداد
به تو یاری رسید از سر جود؟»
گفت «نی» گفتمش که «چون گشتند
عدهای کشته، عدهای مفقود
کرد یک عذرخواهی ساده
کسی از زخمیان خونآلود»؟
گفت: «نی» گفتمش «خبر داری
در همان وقت با سلاح و جنود
عربستان درون خاک یمن
باز مشغول قتل مردم بود؟»
گفت: «نی» گفتمش: «از این اوضاع
تازه آگاه گشتهای و چه سود؟
این چنین است وضع حج، حاجی
تا چنین است وضع آل سعود»
مهر ۱۳۹۴
سیدامیر موسوی هستم فرزند مهری و یعقوب. متولد سال ۱۳۶۹ در بیمارستان شیر و خورشید شهرستان ملایر.
دانشآموختهی فیزیک از دانشگاه شریف و تاریخ علم از دانشگاه تهران
علاقهمند به علم و عشق و عدالت و عدد