از در درآمدی و درآمد دمار من روزی که آمدی و نشستی کنار من من با تو درد میکشم و کیف میکنم این است شرح عاشقی خندهدار من گفتی چقدر شاعر خوبی شدی، ولی یک شعر عاشقانه نکردی نثار من گفتم از انتظار خیالم فراتری گفتی فراتر است از این […]
با اجازه از آقای ناصرخسرو قبادیانی حاجیان آمدند خیلی زود شادمان از زیارت معبود وسط کوچه و خیابانها باز پیچید بوی عنبر و عود حاجیان پخش کرده سوغاتی مردم از هدیههای شان خوشنود زده بودند مُهرِ «مید این چین» روی تسبیحهای شامقصود دیدم از مکه باز برگشته کربلاحاج مشهدی محمود […]
گفتی عجب محبتی ابراز میکنی؟! گفتم خودت دهان مرا باز میکنی تقصیر ماهواره نینداز ماه من این چشم پاک را تو نظرباز میکنی از بس که شاعری به دلم یاد دادهای داری مرا روانهی شیراز میکنی آن گیرهسر که هدیهی من بوده است، را چون وعدههات از سر خود باز […]
وسط نسخههای تاریخی بین چندین کتیبهی میخی قصهای یافتم که گفتن داشت گفتنیهای آن شنفتن داشت نیستم بنده اهل نامردی قصهام نیست من درآوردی ماجرا واقعیست! قلبت قرص! فیشهایی نوشتهام که مپرس قصهام مال عصر حاضر نیست ظاهراً قرن سوم هجریست دهمین پادشاه عباسی داشت […]
جمعهها کاری به غیر از خوردن دیزی نکن بیخودی اعصاب خود را رنگْ آمیزی نکن آب را اسراف کردن، واقعاً کار بدیست صرفهجویی کن عزیزم آبروریزی نکن تُرک شیرازی اگر دل را نمیآرد به دست ناگهان در سر هوای تُرک تبریزی نکن گر گرفتی زیرمیزی، بابت توجیه کار با دلیل […]
به مناسبت هفتهی دفاع مقدس زخم را میزدی خودت بخیه فیلتری میشدی برای ریه گاهی اوقات هم کراواتی گره میخوردی از سر تقیه بودی ابزار سادهای اما با دو صد کاربرد ثانویه آه ای لطف و هدیهی خفیه مرد میدان جبههها چفیه! دیدهای یک مربع ساده بکند کار خارق العاده؟ […]